معنی سنگینی گوش

حل جدول

سنگینی گوش

ثقل سامعه


دچار سنگینی گوش

کری

نانیوشا


سنگینی

وزن

ثقل

وقر

فرهنگ فارسی هوشیار

سنگینی

سنگین بودن گرانی وزن ثقل. یا سنگنی گوش. ثقل سامعه کری.


سنگینی کردن

(مصدر) گرانی کردن ثقل داشتن. یا سنگینی کردن سر بتن کسی. بیزار شدن وی از زندگی.

لغت نامه دهخدا

سنگینی

سنگینی. [س َ] (حامص مرکب) ثقل. گرانی. وزن و گرانی. ثقالت. ضد سبکی. || آهستگی. وقار. || جمود. || صلابت. || کابوس. || اشتداد. || ناخوشی. || ناپسندی. (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

سنگینی

سنگین بودن،
گرانی، ثقل،
[مجاز] وقار، متانت،


گوش

(زیست‌شناسی) از اعضای بدن که آلت شنیدن است و به‌وسیلۀ آن صداها درک می‌شود و از سه قسمت تشکیل شده گوش‌خارجی، میانی و درونی،
گوشه
[عامیانه، مجاز] جاسوس،
[قدیمی، مجاز] منتظر، مراقب،
* گوش‌به‌در داشتن: [قدیمی، مجاز] منتظر بودن: گوش دلم بر در است، تا چه بیاید خبر / چشم امیدم به راه، تا که بیارد پیام (سعدی۲: ۴۰۵)،
* گوش‌ تیز کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی، مجاز] = * گوش نهادن
* گوش‌ خواباندن: (مصدر لازم) [مجاز] صبر کردن و منتظر فرصت بودن،
* گوش ‌دادن: (مصدر متعدی) گوش فرا دادن، گوش کردن، شنیدن،
* گوش ‌داشتن: (مصدر لازم) [قدیمی]
گوش‌ کردن، گوش فرا‌دادن، شنیدن،
[مجاز] مواظبت و مراقبت و حفظ کردن،
* گوش فرادادن: (مصدر متعدی) گوش دادن و شنیدن،
* گوش فراداشتن: (مصدر متعدی) [قدیمی، مجاز]= * گوش نهادن
* گوش‌ گرفتن: (مصدر لازم) [قدیمی]
گوش‌ دادن، گوش داشتن،
[مجاز] پند کسی را شنیدن و به‌ یاد نگه‌ داشتن،
* گوش ‌نهادن: (مصدر متعدی) به‌دقت گوش دادن،

فارسی به عربی

سنگینی

ثقل، جاذبیه، خمود، وزن

گویش مازندرانی

مترادف و متضاد زبان فارسی

سنگینی

ثقل، گرانی، وزن،
(متضاد) سبکی، متانت، وقار،
(متضاد) جلفی، سبکی، دشواری، تحمل‌ناپذیری، فشردگی، غلظت، دیرهضمی، بدگواری، تلخی، ناروایی، گرانی، پرهزینگی

فارسی به آلمانی

سنگینی

Ballast, Gewicht (n), Gewicht, Last (f), Masc. [noun], Stellenwert (m), Wucht (f)

معادل ابجد

سنگینی گوش

526

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری